بله‌ای که زیر زبونی می‌خواست!
بله‌ای که زیر زبونی می‌خواست!
قبل از جاری شدن عقد خانواده داماد با یک سینی که در آن شاخه نبات و تحفه‌ای که در آن بود به خانه خانواده عروس می‌رفتند و داماد در انتظار بله عروس می‌ماند بله‌ای که خیلی زود هم کام داماد را شیرین نمی‌کرد و برای گرفتن بله دادن هدیه‌ای که به زیر زبونی شناخته می‌شد هم حتما لازم بود.

به گزارش پایگاه خبری اخبار کوهپایه، یکی از مراسماتی که در میان ایرانیان پر رنگ و بو برگزار می‌شود آیین و مراسم ازدواج است سنت و مراسماتی که دست خوش تغییرات شده‌اند و کم کم روی زیبا و صفایشان را گاهی با تجمل پوشانده و یکی از معضلات، ازدواج تجملاتی است که دست و پا گیر این سنت شده است.

سنت‌ها از خواستگاری تا عروسی که سکانس‌های متفاوت و شیرینی را با خود همراه می‌کند با توجه به فرهنگ‌ها و آداب و رسوم خاص برگزار می‌شود و در هر خطه با آدابی خاص به جای آورده می‌شود و زیبایی این سنت‌های چشم نواز است.

شهر کوهپایه با قدمت تاریخی و کهن خود سناریو خاص خود برای ازدواج هر پسر و دختری دارد و آداب و رسوماتی منحصر به فرد که گاها به طور کامل از بین رفته و یا با تغییرات همراه بوده است و گاها با ورود تجمل به آن حداقل برای عروس داماد و خانواده‌هایشان دل چسب نیست.

قدم اول برای زن گرفتن

اگر دختری که پسر انتخاب می‌کرد و یا بهتر است گفته شود خانواده پسر انتخاب می‌کردند  فامیل بود کار کمی ساده تر بود اما اگر عروس غریبه بود ابتدا دو نفر از خانم‌های فامیل به بهانه‌ای به خانه عروس می رفتند و دختر را می‌دیدند و در اصطلاح زنانه‌اش برانداز می‌کردند.

اگر می‌پسندیدند یکی دو نفر از معتمدان شهر یا به قولی ریش سفیدان را به خانه عروس می‌فرستادند و ریش سفیدان  قرار بله برون را می‌گذاشتند و البته بله برونی که در پی‌اش قباله نویسی بود در قباله نویسی اگر داماد و یا خانواده‌اش ملک یا املاکی داشتند یک حب تا چند حب به نام عروس می‌کردند و در قباله می‌نوشتند و گرنه همان مقداری طلا و لباس در قباله می‌آمد اما مقدار آن با توان مالی  افراد جور بود.

بله‌ای که زیر زبونی می‌خواست

قبل از جاری شدن عقد خانواده داماد با یک سینی که در آن شاخه نبات و تحفه‌ای که در آن بود به خانه خانواده عروس می‌رفتند و داماد در انتظار بله عروس می‌ماند بله‌ای که خیلی زود هم کام داماد را شیرین نمی‌کرد و برای گرفتن بله دادن هدیه‌ای که به  زیر زبونی شناخته می‌شد هم حتما لازم بود.

در شب بعد از عقد خانواده داماد با خنچه‌ای که شامل نبات، قند، پارچه، کفش، لباس و گاها قطعه‌ای طلا بود به خانه عروس می‌رفتند  خانواده عروس  بعد از عقد و قبل از عروسی  برای اعضای خانواده داماد هدیه‌ای ‌می‌گرفتند و این رسم هنوز ادامه دارد و خانواده داماد نیز باید برای مادر و خواهران عروس کفش می خریدند.

در فاصله عقد و عروسی اعیاد اهمیت ویژه‌ای داشتند و داماد باید با عیدی به خانه عروس می‌رفت و در این میان آداب شب چله(یلدا) با بردن میوه‌، آجیل تحفه متفاوت‌تر بود.

در میان آداب و رسوم ازدواج و گذر از ایستگاه عقد نوبت به ایستگاه عروسی و با مراسمات پیش از عروسی و پس از آن این سنت‌ها ادامه می‌یابد برای مراسم حنا بندان و عروسی؛ قبل از عروسی باید مادر داماد قباله را در سینی گذاشته همراه با شاخه نباتی به خانه مادر عروس رفته و آن را تحویل دهد و  خانواده عروس جهیزیه را آماده می‌کردند و بعد چند نفر از معتمدین آشنا سیاهه جهیزیه را می‌نوشتند سپس آن را به خانه داماد می‌فرستادند.

حمام بردن عروس و داماد

پس از آن در ظهر یا عصر قبل از  عروسی، عروس را با ساز و دهل به حمام می‌بردند و داماد نیز به حمام برده می‌شد، حنا بندان توام با عروسی بود و در قدیم دور تا دور پای عروس را به صورت خط، حنا می‌بستند به اصطلاح حنا دوز چین و سر انگشتان عروس را نیز حنا می‌بستند بعد از آن عروس را آرایش کرده از حمام بیرون می‌آوردند.

وقتی عروس و داماد از حمام می‌آمدند یک نفر روبروی داماد آینه بخت را به دست می‌گرفت و ساز و دهل و دف زنان و هل هله کنان عروس را دور تنها فلکه آن زمان کوهپایه می‌چرخاندند شام شب عروسی به عهده پدر داماد و خانواده‌اش بود در شب عروسی باید پدر چادر بخت دخترش را به سر او می‌کرد در نبود پدر وظیفه عمو یا برادر عروس بود وقتی چادر سر عروس می‌کردند بغچه نان و کباب دور کمر عروس بسته می‌شد که سمبل برکت و روزی بود و عروس را به خانه بخت می‌بردند، قبل از این که آن‌ها وارد خانه شوند برای چشم زخم چند تخم مرغ به دیوار خانه می‌کوبیدند و البته عروس وارد نمی‌شد تا هدیه‌ای از داماد بگیرد پس خانواده داماد به او پاانداز می‌دادند و عروس به خانه بخت می‌رفت.

فردای عروسی بندر تخت نام داشت و با هدایایی به خانه عروس می‌رفتند بعد از پایکوبی نوبت خواندن هدایا بود و البته شعارهایی که در جواب هم فامیل‌های عروس و داماد می‌خواندند لذتی دو چندان به این مراسم می‌بخشید و شاید آخرین آن، جالب‌ترین آن باشد بلبل و طوطی کردیم جان شما شوخی کردیم! و مراسم بندر تخت که با  پاتختی نیز شناخته می‌شد پایان می‌یافت.

مادر زن سلام

در صبح عروسی داماد به دیدن مادر زن می‌رود و مراسم مادر زن سلام را به جا می‌آورد  و در صبح عروسی باید خانواده عروس معجون هفت مغز که گداخته نامیده داشت آماده و برای خانواده داماد و خود عروس و داماد می‌فرستادند و اکثراً تا سه روزی برای عروس و داماد غذا می‌بردند.

هر چند به نظر می‌رسد بسیاری رسومات دیگری نیز چون عروسی‌های چند شبه در شهر کوهپایه در سال‌های دورتر نیز انجام می‌گرفته است اما به مرور بسیاری از این رسومات از بین رفته و یا به طور شدید با تجملات خاص در آمیخته شده است.

 

انتهای پیام/بتول مرادی/