گزارش پایگاه خبری اخبارکوهپایه، عبدالحسین فخاری امروز در بین خطبههای نماز جمعه شهر کوهپایه اظهار کرد: در سال های اول اسارت و با نزدیک شدن به ایام محرم تصمیم به برگزاری مراسم سوگواری امام حسین (ع) داشتیم که با کمبود امکانات روبرو بودیم بنابراین بر روی پتوهای قهوه ای رنگ و با استفاده از صابون های ارتشی که عراقی ها در اختیار گذاشته بودند یا حسین و یا ابالفضل نوشته و به درب و دیوار آسایشگاه زدیم.
وی افزود: در سال های اول برگزاری مراسم، اسرا شور و حال خاصی داشتند بنابراین عراقی ها متوجه شدند و به درون آسایشگاه حمله کردند فرمانده آن ها با اینکه می دانست پرسید که چرا گریه می کنید چه کمبودی دارید، یکی از اسرا که یک پای او نیز از بالای زانو قطع شده بود ایستاد و جواب داد برای هیچ چیز گریه نمی کنیم و چیزی نمی خواهیم هر چه می خواهید ما را تحت فشار قرار دهید؛ ما به خاطر یک نفر آمده ایم و به خاطر امام حسین(ع) اشک می ریزیم.
ازاده شهر کوهپایه تصریح کرد: سکوت عجیبی آسایشگاه را فرا گرفته بود و چون فرمانده عراقی صحبتی نداشت گفت امام حسین(ع) از ما بود و به شما مجوس آتش پرست ها چه ربطی دارد، سپس او را کنار کشید و در جلو جمع روی همان یک پا قرار داد و به تمام سربازان دستور داد که دست هایشان را بشویند که اسرا نجس هستند گروه ضربت او را به محوطه بردند و شروع به ضرب و شتم او کردند.
فخاری در ادامه گفت: محرم سال بعد از این اتفاق نیز در حال تدارک مراسم عزاداری حسینی بودیم که عالی تر از سال قبل برگزار شود ۱۰ روز قبل از شروع محرم اطلاع دادند بیماری واگیردار به نام تیفوس و گال شیوع پیدا کرده است و باید واکسن زده شود در حالی که این شگرد دشمن بود و به تمام اسرای اردوگاه تزریق کردند اثر آن در دهه اول محرم شروع شد و همه اسرا سه، چهار روز بر روی زمین افتاده بودند و ناله می کردند و یا حسین یا حسین می گفتند.
ازاده پر افتخار شهر کوهپایه بیان کرد: یکی از اهداف پلید دشمن همین بود که جلو عزاداری امام حسین(ع) را بگیرد ولی در سال های بعد هر چند که اذیت و آزار می شدیم ولی به نحو مطلوب و در حد توان خود مراسم را برگزار می کردیم.
فخاری اذعان کرد: زمان اسارت نیز ما را به کربلا می بردند به این صورت که ۲۰۰ نفر از اسرا را می بردند و پس از بازگشت ۲۰۰ نفر دیگر را اعزام می کردند چون ایران اسرای عراقی را به مشهد مقدس می بردند آن ها نیز برای تبلیغ اسرا را به کربلا می بردند و یک عکس قاب گرفته از صدام ملعون به دست دو نفر از اسرا که جلو کاروان بودند می دادند تا از آن ها فیلمبرداری کنند آن دو نفر مقداری که جلو می رفتند به طور عمد قاب را می انداختند دیگر سربازان عراقی نمی توانستند چیزی بگویند چون در حال فیلمبرداری بود.
عبدالحسین فخاری عنوان کرد: زمان رسیدن به شهر کربلا یک دیوار حفاظتی بود که سینه خیز وارد حرم شدیم یک آخوند استغفاراتی مانع نزدیک شدن ما به ضریح شد و گفت باید اول دعا بخواند و شما تکرار کنید و بعد به زیارت بروید او شروع به دعا کردن کرد تا اسم صدام شنیده شد همه اسرا مانند شب های عملیات در جبهه آخوند را کنار زدند و از روی او رد شدند و به ضریح نزدیک شدند، چند لباس شخصی که همان بعثی های عراقی بودند با کابل و کمربند شروع به کتک زدن کردند و آب را در حرم بر روی اسرا نیز بستند.
انتهای پیام/زهرا مرادی